نقش رژيم صهيونيستي در جشنهاي 2500 ساله‌

در اين جشن، 20 پادشاه و امير عرب، 5 ملكه، 21 شاهزاده، 16 رئيس جمهور، 3 نخست‌وزير، 4 معاون رئيس جمهور و 2 وزير خارجه از 69 كشور شركت كردند. مراسم جشن در نهايت گشاده‌دستي و اسراف انجام گرفت و هزينه آن بيش از 200 ميليون دلار برآورد شد. اسرائيلي‌ها مبناي تبليغات خود را براي نفوذ بيشتر در ايران بر زنده نگه‌داشتن نام كوروش متمركز كرده و دستگاه رژيم شاه هم هدف برگزاري جشن‌ها را زنده كردن افتخارات ايران كه مبدأ اصلي آن را كوروش مي‌دانستند،‌ مطرح كرده بود. بنابراين، نقطه مشترك رژيم ايران و اسرائيل در زنده نگه‌داشتن نام و ياد كوروش تلاقي يافت و هر دو رژيم از آن به عنوان وسيله‌اي براي مبارزه با فرهنگ اسلامي استفاده ‌كردند. بر همين اساس، كنگره بين‌المللي يهود، كميته‌اي را در اورشليم براي اداره فعاليت جهاني يهود به منظور يادبود و بزرگداشت دو هزار و پانصدمين سال تأسيس شاهنشاهي ايران به دست كوروش تشكيل داد كه رئوس برنامه كار اين كميته عبارت بود از:
1ـ تشكيل كنفرانس‌هايي در كشورهاي مختلف جهان به مناسبت برگزاري يادبود.
2ـ تدوين تاريخ مربوط به كوروش براساس منابع و مآخذ يهود از جمله تورات.
3ـ تدوين برنامه خاصي براي تدريس در مدارس يهود.
4ـ نامگذاري خيابان‌ها و ميدان‌ها و مؤسسات اجتماعي در پايتخت‌ها و شهرهاي مختلف جهان به نام كوروش.
5ـ فعاليت‌هاي مطبوعاتي بين‌المللي درباره آن يادبود.
6ـ نامگذاري 2 جنگل مصنوعي به اسامي كوروش كبير و محمد‌رضا شاه در اسرائيل ( توضيح اين كه نامگذاري جنگل در اسرائيل بزرگ‌ترين علامت احترام است).
7ـ تخصيص بورس‌هايي به نام كوروش كبير در اسرائيل براي مطالعات و تحقيقات فرهنگي.1
نقش اسرائيل
درباره نقش اسرائيلي‌ها در جشن‌هاي 2500 ساله، روزنامه هاآرتص چاپ اسرائيل بر اين باور است كه فكر اوليه برگزاري جشن از سوي كارشناسان اسرائيلي طرح شده بود.
كارشناسان اسرائيلي بودند كه براي نخستين بار فكر برگزاري جشن را به مناسبت گذشت 2500 سال از تأسيس شاهنشاهي مطرح كردند. هدف‌هاي اين جشن‌ها به ويژه اسلام‌زدايي در ايران بود. 2
البته بايد گفت كه اين ادعا بر مبناي شواهدي انكار ناپذير استوار بود: تدي كولك ـ مدير كل نخست‌وزيري و رئيس اتحاديه توريستي دولت اسرائيل، به رياست هيأت اسرائيلي برنامه‌ريزي برگزيده شده بود. وي به همراه 2 نفر ديگر بنا به دعوت اسدالله علم ـ نخست وزير ـ روز 4 مرداد 1341 به تهران عزيمت كردند و پس از 10 روز توقف در ايران و چند بار ملاقات و مذاكره با علم، روز 14 مرداد به اسرائيل بازگشتند. در اين سفر، كولك با گردانندگان جشن‌هاي 2500 ساله نيز همكاري زيادي داشت. 3 وي در اورشليم مدعي شده بود كه تز اصلي برگزاري اين جشن‌‌ها را او در اختيار علم قرار داده است. 4
«تدي كولك» كه بعداً شهردار اورشليم شد، در پاسخ به درخواست علم توصيه كرد كه ضمن تأسيس هتل‌ها، جاده‌ هاي جديد و وسايل نقليه مدرن در تخت‌جمشيد، ايران بايد واقعه مهمي برپا كند تا خارجيان را به اين تسهيلات جهانگردي جلب كند. «كولك» بعدها اعتراف كرد كه هرگز تصور نمي‌كرد اسراف‌‌كاري كه در جشن‌‌هاي بيست و پنجمن قرن بنيانگذاري امپراتوري ايران پيش آمد همان است كه او توصيه كرد.» 5
هر چند بر خلاف تصور كولك ايده برگزاري جشن‌هاي 2500 ساله حدود چهار ـ پنج سال قبل از توصيه وي توسط ديگران طرح‌ريزي شده بود، ‌اما طرح‌هاي عملي و راهنمايي‌هاي وي به علم، كه بعدها به رياست برگزاري اين جشن‌ها را بر عهده گرفت، بدون ترديد در كيفيت برگزاري اين جشن‌ها اثر بخش بوده است.
نُت آهنگ جشن
نُت آهنگ كوروش مخصوص جشن دو هزار و پانصدمين سال پادشاهي كوروش توسط عزرا كيا ـ ‌آهنگساز مشهور اسرائيلي ـ ساخته شده است. كيا ـ‌مدير كل اداري وزارت امور خارجه ـ طي نامه‌اي از ابراهيم تيموري ـ سفير ايران در اسرائيل ـ خواسته بود كه نت آهنگ كوروش را به ايران ارسال كند. در پاسخ، دكتر ابراهيم تيموري طي نامه شماره 235، مورخه 10/12/1340 به وزارت امور خارجه مي‌نويسد:
سازنده آهنگ مزبور اظهار مي‌‌دارد اين آهنگ را كه با مراجعه به اسناد تاريخي و با زحمت بسيار براي جشن دو هزار و پانصدمين سال پادشاهي كوروش تهيه و در اينجا به ثبت رسانده است، مايل نيست قبل از موقع آن را منتشر سازد. ولي معهذا حاضر است اگردعوتي از او و اركستر شصت نفري او بشود، با كمال ميل به تهران مسافرت كرده و ‌آن را براي ايرانيان نيز اجرا نمايند. 6
مطبوعات صهيونيست
روزنامه‌هاي اسرائيلي طي دهه 40 مطالب و مقالات متعددي درباره جشن‌ هاي 2500 ساله كه قرار بود برگزار شود، نوشته و تبليغات فراواني را در اين راستا به عمل آوردند. نشريه هپوعل هتصاعير مورخ 15/12/1964 در مطلبي نوشت:
بنابراين جشن‌هاي شاهنشاهي ايران [2500 ساله] نه تنها از طرف تمامي كشورهاي جهان، بلكه به خصوص از طرف يهوديان مورد توجه قرار خواهد گرفت. ملت يهود در موطن خود، احساسات ستايش‌آميز خود را نسبت به انساني كه يكي از بزرگترين شخصيت‌هاي عالم انساني است [كوروش] تقديم خواهد كرد. 7
فيلم زندگي كوروش
همچنين جواد بوشهري طي نامه‌اي به تارخ 5/4/1345 از سازمان بين‌المللي يهوديان جهان كه مركز آن در نيويورك بود، تقاضا كرد ضمن شركت در جشن‌ها، فيلمي از زندگي كوروش توليد كنند:
... به نظر اينجانب مشاركت در اين امر با توليد فيلمي از زندگي كوروش كبير به مانند فيلم‌هاي عظيم تاريخي از نوع «ده‌فرمان موسي» و غيره اهميت وافري خواهد داشت... 8
كشورهاي عرب
كشورهاي عربي مايل بودند قبل از آنكه براي حضور در جشن‌هاي 2500 ساله به دعوت ايران پاسخ مثبت دهند، از اين مسأله ‌آگاهي يابند كه آيا اسرائيل هم در اين جشن شركت خواهد كرد؟
شاه به دليل نياز به حضور كشورهاي عربي ترجيح داد از اسرائيل دعوت نكند؛ زيرا در صورت حضور اسرائيل، احتمال تحريم كشورهاي عربي در جشن‌ها داده مي‌شد. بنابراين شاه مايل نبود كه به خاطر اسرائيل جشن‌هاي رؤيايي خود را با چالش‌هاي وسيع مواجه كند. نكته قابل توجه در اين ارتباط، واكنش شديد مطبوعات اسرائيل در برابر عدم دعوت از اسرائيل در جشن‌ها بود؛ به طوري كه حتي از شاه به عنوان فردي بيرحم و از كوروش به عنوان كسي كه مديون يهودي‌هاست. ياد كردند.در اين ارتباط در كتاب ايران و تحولات فلسطين چنين آمده است:
وقتي در سال 1350 جشن‌‌هاي 2500 ساله برگزار شد و كسي از اسرائيل جهت شركت در اين جشن‌‌ها دعوت نشد، واكنش‌هاي منفي در مطبوعات اسرائيل به وجود آمد. ميشل سالومون در هاآرتص مورخ 1350 نوشت: «اين تمايل به بزرگي بر اثر تحقيرهايي كه در جواني شاه به وي وارد آمده، قوت گرفته بوده است...»
وي همچنين در هاآرتص مورخ 21/8/1350 مي‌نويسد:
اغلب خبرنگاران و ديپلمات‌هايي كه در جشن‌هاي تخت جمشيد شركت داشتند، از عدم شركت اسرائيل در آن اظهار تعجب مي‌كردند؛ زيرا هر چه باشد نام كوروش بيشتر به خاطر كتاب مقدس و اعلاميه‌اي كه به نفع يهوديان صادر كرد، مشهور شده...

پي‌نويس‌ها:

1ـ علي‌اكبر ولايتي ، ايران و تحولات فلسطين، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه، 1380، صص 7ـ 146.
2ـ جهان زير سلطه صهيونيزم، تهران، انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، 1361، ص 52.
3ـ علي‌ اكبر ولايت، همان، 1380، صص 7ـ 127.
4ـ همان، صص 5ـ 144.
5ـ مردي براي تمام فصول، مظفر شاهدي، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، ص 663.
6ـ بزم اهريمن، ج 1، تهران، مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، 1377، ص 284.
7ـ علي‌اكبرولايتي، همان،‌1380، ص 145.
8ـ بزم اهريمن، همان، ص 29.